جلسه محاکمه عشق

·˙˙·• ღ° ஜ»عشق+تو»ஜ°ღ•·˙˙·

☆مرا دوست بدار، اندک ولی طولانیღ

جلسه محاکمه عشق

جلسه محاکمه عشق بود

و عقل قاضی ، و عشق محکوم ....


به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که همیشه در آرزوی رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین با او مخالفید ؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحیرم با وجودی که عشق بیشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟ قلب نالید و گفت: من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند و

فقط با عشق میتوانم یک قلبی واقعی باشم



نظرات شما عزیزان:

مروارید
ساعت17:35---18 فروردين 1391
خیلی دوسش داشتم

هادی
ساعت5:18---18 فروردين 1391
_______★★★★★_______★★★★_____
_____★★★★★★★____★★★★★★__
___★★★★★★★★_★★★★★★★★★_ __
__★★★★★★★★★★★★★★★★★★ ★___
__★★★★★★★★★★★★★★★★★★ ★____
__★★★★★★★★★★★★★★★★★★ ★____
__★★★★★★★★★★★★★★★★★★ ★___
___★★★★★★★★★★★★★★★★★


هادی
ساعت4:19---16 فروردين 1391
خیلی زیبا بود تقدیم به عاشقان

sepideh
ساعت12:44---15 فروردين 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 8:12 ] [ sohila ] [ ]